- هوک، بهترین فیلم سینمای ورزشی/ برگزیدگان چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی
- موز 6.2 میلیون دلاری بعیده شد/ اضمحلال هنر مدرن!
- از نامزدی پرویزخان تا سیجا رز و دیگران
- آخرین کوسه نهنگ، راهی اسپانیا می شود
- ذوب سکه های تاریخی برای انتقال به اروپا/ ۱۰ هزار سکه به موزه آذربایجان اهدا شد
- کتاب یک مرد معمولی منتشر شد
چرا امام خمینی حکم به اعدام سلمان رشدی داد؟
سلمان رشدی با چاپ کتابی کفرآمیز، اعتقادات مسلمانان را به سخره گرفت و به پروردگار جهان و پیامبران الهی توهین نمود. به همین مناسبت ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۶۷ حکم تاریخی امام خمینی (ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی صادر شد. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه ضمن خنثی کردن این جریان، دولتهای اسلامی و پیروان سایر ادیان الهی را نسبت به کلید خوردن یک نبرد تمام عیار تبلیغاتی و جنگ رسانهای توسط نظام سلطه و کانونهای شیطانی تفکرات و اندیشههای غربی و صهیونیستی هوشیار کرد.
آیات شیطانی، رمانی توهینآمیز نسبت به پیامبر اعظم (ص) و قرآن است که توسط سلمان رشدی، نویسنده هندیالاصل بریتانیایی نوشته شد. انتشار رمان آیات شیطانی در مهر ۱۳۶۷، اعتراضات فراوانی از سوی مسلمانان، مسیحیان و یهودیان برانگیخت. مسلمانان در کشورهایی از جمله پاکستان، کانادا، مصر و هند ضمن برگزاری تجمعاتی علیه سلمان رشدی و کتابش، برخی از کتابفروشیهای توزیعکننده کتاب را به آتش کشیدند. حضرت امام خمینی با روشن ساختن تکلیف فقهی و ابعاد این ماجرای خطرناک به همگان فهماند که در دفاع از ارزشهای اسلامی، در مقابل هر گونه اهانت به اسلام و ساحت پیامبر اعظم (ص) استوار ایستاده است.
هم اکنون و با گذشت چند دهه از این واقعه، درک عمیق و آیندهنگری وثیق امام (ره) به روشنی اثبات شده است. امام در مساله کتاب آیات شیطانی نه فقط سلمان رشدی بلکه سلمان رشدیهایی را میدیدند که برای هجمه به اعتقادات دینی مسلمانان به نوبت مأموریتهای خود را به انجام میرسانند.
در حکم تاریخی امام آمده است:
بسمه تعالی
إنا للَّه و إنا إلیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. روح الله الموسوی الخمینی
روز گذشته سلمان رشدی هنگامی که قصد سخنرانی در نیویورک را داشت مورد حمله واقع شد. طبق گزارش شاهدان عینی مردی به سمت سلمان رشدی حملهور شد و او را با مشت یا چاقو هدف قرار داد. پلیس ایالتی نیویورک در بیانیهای تأیید کرد: او احتمالاً از ناحیه گردن هدف ضربه چاقو قرار گرفته است. به همین مناسبت درصددیم ضمن بررسی فقهی حکم امام خمینی، مبانی حکم ارتداد را نیز مورد مداقه قرار دهیم.
ارتداد به چه معناست؟
ارتداد از لحاظ واژه شناسی در زبان عرب، به معنای بازگشتن از جایی یا حالتی است. انسان وقتی اصل دین و یا یکی از عقاید اساسی اسلام را انکار میکند، یا پیامبری را تکذیب و یا نقضی به شریعت اسلام نسبت دهد این موجب ارتداد فرد میشود.
فقها ارتداد را به دو قسم فطری و ملی تقسیم میکنند. مرتد فطری به کسی گفته میشود که ابتدا مسلمان بوده و سپس از دین مبین اسلام روی گردان میشود اما مرتد ملی به شخصی میگویند که قبلاً به دین دیگری بوده و بعداً مسلمان شده است اما بعد از مسلمان شدن از اسلام روی گردان میشود؛ موضع اسلام در برابر مرتد ملی خیلی سختگیرانه نیست اما نسبت به مرتد فطری موضعی بسیار سخت دارد.
افعال انسان زبان گویای آن است که شخص به دین مبین اسلام اعتقاد دارد یا ندارد، برای مثال وقتی یک مسلمان بتپرست میشود و در ملأ عام و یا مقابل برخی افراد بت میپرستند بیانگر ارتداد و رویگردانی آن از اسلام است.
البته ارتداد ضوابط و شرایطی دارد و ارتداد افراد بر هر کسی ثابت نمیشود. از جمله شرایط ارتداد بلوغ است، برای مثال کودک اگر قبل از بلوغ سخن کفر آمیزی بگوید و یا کاری انجام دهد که کفر محسوب شود کسی نمیتواند آن کودک را مرتد بداند زیرا هنوز به بلوغ نرسیده است و این امر در خصوص افراد ناقصالعقل که فاقد اراده هستند نیز جاری است، البته گاهی نیز افراد با قرار گرفتن در شرایط سخت مجبور میشوند سخنان و اعمال کفرآمیز از آنان سر بزند به این افراد نیز حکم ارتداد مترتب نمیشود.
اگر انسان با اختیار و اراده خود در برابر اسلام مواضع کفرآمیز بگیرد آثار ارتداد بر چنین فردی مترتب میشود اما اگر با اکراه، بی اختیار و یا در شرایط غیر عادی قرار داشته مثلاً خیلی عصبانی شده و یا کنترل خود را از دست داده باشد و بدون اختیار سخنی کفرآمیز بزند در اینجا نمیتوان فرد را کافر و مرتد نامید؛ بنابراین احکام ارتداد در حالات عادی مترتب میشود چرا که ارتداد یک حکم بسیار سختی است و اسلام به این راحتی حکم ارتداد کسی را صادر نمیکند.
همچنین اگر شخص در شرایط عادی ادعا کند که من با اکراه و بدون اختیار مرتد شدم جامعه اسلامی موظف است سخن این فرد را بپذیرد و تصدیق کند، حتی اگر ظاهر قضیه بیانگر آن باشد که این فرد با اختیار مرتد شده است. اسلام در مساله ارتداد سهل انگاری نمیکند که به راحتی کسی را مرتد بداند بلکه باید دلایل متقن برای ارتداد افراد وجود داشته باشد. برای مثال کسی اگر خودش اقرار کند و یا کسانی بیایند به مرتد شدن فردی شهادت دهند ارتداد او ثابت میشود.
ارتداد و مسئله حکم حاکم شرع
مساله ارتداد نیازمند حکم حاکم شرع است و انسان مکلف عادی نمیتواند برای دیگران حکم ارتداد صادر کند زیرا ممکن است در صدور این حکم احساسات، دشمنیهای شخصی، سو تشخیص، و غیره دخالت داشته باشد. زیرا اگر همه مردم بتوانند حکم ارتداد افراد را صادر کنند شاهد تهمتها و افترائات بسیاری در جامعه بودیم. بنابراین ارتداد افراد باید بر اساس ادله اثبات شود یا فرد با اختیار و اراده خود اقرار کند که از اسلام خارج شده است در این صورت است که حاکم و قاضی حکم ارتداد فرد را صادر میکند.
مساله ارتداد نیازمند حکم حاکم شرع است و انسان مکلف عادی نمیتواند برای دیگران حکم ارتداد صادر کند زیرا ممکن است در صدور این حکم احساسات، دشمنیهای شخصی، سو تشخیص، و غیره دخالت داشته باشد
فقها بر سر پذیرفته شدن و عدم پذیرش توبه مرتد فطری مقداری با یکدیگر اختلاف نظر دارند طوری که بعضی از فقها بر این عقیده هستند که توبه این فرد پذیرفته نمیشود اما امام راحل میفرمایند: توبه چنین شخصی پذیرفته خواهد شد اما احکام از مرتد فطری ساقط نمیشود بلکه احکام قضائی و قانونی بر مرتد فطری جاری و مترتب است.
گاهی انسان یک حرف کفرآمیز میزند اما توجهی به آن کلام ندارد، برای مثال وقتی به کسی گفته میشود چرا نماز نمیخوانی؟ و فرد در پاسخ میگوید من به نماز اعتقاد ندارم؛ مقصود این شخص انکار اسلام نیست و نمیتوان او را مرتد دانست و حکم جاری کرد، لذا اینجا در میان منش و روش داعشی ها با روش فقهی اسلام تفاوت جدی وجود دارد. اسلام هرگز به سرعت در خصوص کسی قضاوت نمیکند و حکمی علیه یک فرد یا گروهی صادر نمیکند بلکه با توجه به شرایط و اثبات ادله متقن مرتد بودن افراد را اعلام میکند.
مساله سلمان رشدی یک مساله خاص است، کاری که او انجام داد قطعاً ارتداد محسوب میشود زیرا سخنانی را گفت که نمیتواند بگوید تحت اجبار بوده و یا با اکراه این کار را انجام داده است بلکه همه مطالبی را که او علیه اسلام در کتاب شیطانی نوشت در کمال اختیار و اراده بوده و هرگز از کاری که انجام داد پشیمان نشد بلکه آن را علنی نیز کرد. گاهی انسان یک گناه کبیرهای مرتکب میشود اما آن گناه را علنی نمیکند در این صورت هیچ فقیهی نمیآید درباره چنین انسانی حکم صادر کند اما زمانی که فرد گناه کبیرهای را علنی میکند فقیه در برابر این اقدام، احکام اسلام را جاری میسازد؛ سلمان رشدی ارتداد خودش را علنی کرد حتی به علنی کردن آن اکتفا نکرد بلکه به ترویج کفر خود اقدام کرد بر همین اساس او محارب اسلام، قرآن و پیامبر اکرم (ص) است.
حتی محاربه سلمان رشدی تنها این نبود که مسألهای را در احکام اسلامی انکار کند و یا به اصل و اصولی اعتقاد نداشته باشد کاری که او انجام داد دشمنان اسلام نتوانستند انجام دهند. او درواقع بر اساس مستندات غیر معتبر به اسلام توهین کرد و این توهین را در جامعه بشری انعکاس داد و گفت قرآن مسلمانان مخلوطی از آیات واقعی و آیات شیطانی است و خالصاً آیات الهی نیست، بنابراین نمیتوان به قرآن مسلمانان اعتماد کرد. همین اظهار نظر مورد حمایت دشمنان اسلام قرار گرفت.
بر همین اساس سلمان رشدی یک مرتد عادی نبود و امام خمینی (ره) برایش حکم ارتداد صادر کرد و تنها به فتوا اکتفا نکرد. او علاوه بر علنی کردن کفریات خود به صورت سازمان دهی شده آن را در جهان تبلیغ کرد. اقدام سلمان رشدی یک حرکت حساب شده بود تا موجب تزلزل اعتقادات مسلمان و سو ظن جهان و بشریت به اسلام شود. معمولاً حاکم شرع در موارد استثنایی حکم صادر میکند زیرا احکام حکومتی حکمی نیست که ولی فقیه هر روز و هر سال صادر کند بلکه در مواقع استثنایی و ضروری این امر انجام میشود. امام خمینی به عنوان یک مرجع تنها یک مرتبه در طول عمر مبارکشان حکم صادر فرمودند و آن هم در خصوص سلمان رشدی محارب و مرتد بود و این اهمیت این حکم را میرساند.امام این حکم تاریخی را صادر کردند تا دیگر این قضیه تکرار نشود.
بنابراین در اجرای احکام اسلامی نباید سهل انگاری و مسامحه صورت بپذیرد و چون حکم تاریخی امام یک جنگ فرهنگی بین اسلام و دشمنان اسلامی بود نباید جوامع اسلامی و مسؤولان نسبت به اجرای آن بی تفاوت باشند.
اسلام، دین ضوابط و مقررات بوده و برای هر چیزی احکام و مقررات خاصی جعل کرده است، در عین حال دین مهربانی و محبت بوده و همه ابعاد فقهی و آموزههای اخلاقی او مبتنی بر محبت و مهربانی است برای همین نخستین کلام باری تعالی در قرآن کریم در نهایت مهربانی با بسمالله الرحمن الرحیم آغاز میشود اما چنانچه در مقابل این محبت و مهربانی کسی به اسلام تجاوز کند دین در برابر این تجاوز بسیار محکم موضع میگیرد و هرگز کوتاه نمیآید تا کسی دیگر جرأت تجاوز به مبانی اسلام را نداشته باشد.
سلمان رشدی بلافاصله پس از صدور فتوای امام خمینی از خانه و کاشانه خود در لندن فرار کرد و در ۵ ماه اول زندگی خود پس از صدور این فتوا با وجود آنکه تحت مراقبت شبانهروزی پلیس قرار داشت، از ترس جانش ۵۷ بار محل سکونت خود را تغییر داد. پس از اعتراض به بودجهای که انگلستان برای حفاظت از او تخصیص داده بود به ایالات متحده مهاجرت کرد ولی چند سال پیش لرد احمد نماینده مسلمان مجلس اعیان انگلیس و مشاور وزارت کشور انگلیس در امور نژادی گفته بود با وجود نقل مکان ” سلمان رشدی “، نویسنده مرتد انگلیسی به آمریکا، دولت انگلیس کماکان مخارج محافظت از جان او را میپردازد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.