امروز : شنبه, ۱ مهر , ۱۴۰۲ - 9 ربيع أول 1445
گل فروشی که یک شاخه گل هم نفروخت!
تختی بر خلاف پهلوانان اساطیری همچون رستم و اسفندیار و یا پوریای ولی نامدار از دل کتاب ها و افسانه ها بیرون نیامده و حقیقتی ملموس از جوانمردی مردم دار و دلاوری با گذشت بود که درمیدان رقابت هم حاضر به هر قیمت پیروز شدن نبود. او در یکی از مهمترین مسابقات بین المللی اش وقتی با حریف آمریکایی مصدوم رو در رو می شود هرگز به سمت پای آسیب دیده رقیب نرفته و از نقطه ضعف او کوچک ترین بهره ای نمی برد.
تختی در ماجرای زلزله سال ۱۳۴۱ بوئین زهرا حماسه آفریده و با همراهی ورزشکاران به نام آن روز ایران، صحنه هایی به یاد ماندنی در دفتر پهلوانی و غیرت مندی این سرزمین ثبت کرد. تصویری از یک روز با شکوه که حتی سیمین بهبهانی بزرگ شاعره معاصر را همبهوجد آورده که این گونه در یکی از کتابهایش، خاطرهوار در وصف آن چنین مینویسد: «یک دفعه دیدم یک کامیونی با جمعیت زیادی میآید و جلوی جمعیت تختی است. به قدری این منظره باشکوه بود که حد نداشت. مردم همینطور پولهایشان را داخل دیگ بزرگی میریختند و من طوری تحتتاثیر قرار گرفتم که کیفم را در دیگ برگرداندم.»
جهان پهلوان ابدی ورزش ایران قهرمانی صاحب عنوان جهانی و المپیک و بازوبند پهلوانی کشور بود اما راز ماندگاری نامش و جاودانگی اش چیزی به مراتب فرا تر از تمام عناوین و افتخارات بود. او قلب های مردم را با رفتار و منش و افتادگی اش تسخیر کرده بود. دنیای او همین مردمی بودند که تا آخرین روز عمر قهرمانی اش برای شان جنگید و تا زنده بود عشق شان را در دل نگاه داشت.
گل فروش خیابان پهلوی( ولی عصر) تنها باغبانی بود که حتی یک شاخه گل هم به مشتریانش نفروخت! او بار گل های خود را همیشه قبل از رسیدن به مغازه بین مردم تقسیم می کرد!
عجیب نبود که عمری همچون گل کوتاه داشت و در جوانی به وصال یگانه جهان گستر رسید.
روحش شاد ونامش جاودان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.