نکات پنهان و آشکار فوتبال ایران / لیگ بیست و دوم آینده تمام نمای وضعیت موجود
اگر دوستداران این رشته همچنان به فوتبال ملی بی اعتماد هستند و اگر مربیان شاغل در تیم ملی ” همه ردهها” موفقیت چندانی را بدست نمیآورند نیز دقیقا نمایانگر مسیر غلط لیگ داخلی ایران است. با این مقدمه و به بهانه اتفاقات چند هفته اخیر نگاهی به مسایل گوناگون پیرامون لیگ ایران خواهیم انداخت:
شرایط فنی
سپاهان با استخدام ژوزه مورایس تبدیل به فنیترین تیم ایران شده است. در حقیقت مسایل فنی با کسب نتایج رابطه مستقیمی داشته و چنانچه تیمها قادر نباشند این موضوع را در بین مجlوعه خود نهادینه کنند، حتی کیفیت بازیکنان این تیم نیز منجر به موفقیتهای پایدار نخواهد شد. اگر نگاهی موشکافانه به لیگ ایران به خصوص لیگ برتر بیاندازیم متوجه خواهیم شد که آنچه در نود دقیقه بازی میگذرد ارتباط چندانی به مسایل فنی نداشته و هرگاه مربیان به بن بست تاکتیکی برخورد میکنند، کمبودهای خود را با طرح موضوعاتی خارج از فوتبال جبران کرده و باشگاه در فاصله دو بازی باید به حل وفصل حواشی مشغول شده و تمرکز کادر فنی نیز در لابلای این حواشی متوجه هر موضوعی به جز مسایل فنی میشود. انجام مصاحبههای رنگانگ مربیان در راستای همین موضوع بوده و القاء این مطلب را دارد که مربی برای رویارویی با حریف آینده خود هیچ تاکتیک و برنامهای در نظر نگرفته است.
اوضاع اخلاق
اوضاع اخلاق بدجوری خراب است. شکل و شمایل نیمکتها و کنارهای زمین ” فراتر از محدوده مربیان” به هر چیزی جز فوتبال شباهت دارد. یک مربی هیجان بیش از اندازه خود را بهانه بداخلاقی کرده، مربی دیگر از این موضوع سوء استفاده میکند و قصد دارد تمرکز مربی دیگر را برهم بزند. آن یکی مدام از شرایط داوری و سود و زیان تیم خود وتیمهای دیگر سخن میراند. در کل سیاه نامهای بد سرانجام، هر هفته حول و حوش مستطیل سبز اتفاق میافتد و سرانجام با صدور چند حکم سبک و سنگین غائله ختم به خیر ” بخوانید ختم به شر” میشود. با این اوضاع به چه علت هوادار انتظار دارد در بازیهای ملی موفقیتی حاصل گردد؟ فرهنگ غلطی که در بازی با ژاپن، باعث شد بازیکنان ایران توپ را رها کرده به دنبال داور بروند تا حق نداشته خود را پس بگیرند اما ناگهان همان توپ را از درون دروازه بیرون آوردند.
کمیته انضباطی
کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال و به تبع آن تمامی کمیتههای زیر مجموعه این کمیته تدبیر و راه حل جامع و مانعی در رویه خود ندارد. دیده و شنیده شده است که گاهی این کمیته رعایت بعضی از مسایل را کرده و آراء در خصوص اتفاقات مشابه، به صورت متفاوت صادرشده است. اگر نگاهی به آیین نامه کمیته انضباطی و حتی کمیته اجرایی بیاندازیم متوجه میشویم که نواقصی در آن دیده میشود و در نهایت قدرت بازدارندگی مطلوبی ندارند. بسیاری از کشورهای صاحب نام فوتبال در این مقوله سرمایهگذاری کرده و مشاهده میگردد که بازیکنان و هواداران در فاصله دو الی سه متری قرار داشته و با وظایف خود آشنا هستند و در نهایت مسابقات فوتبال غالبا در آرامش شروع و به پایان میرسد. با این حال لزوم بازنگری در قوانین و حتی چگونگی ترکیب اعضای این کمیته به نظر میرسد.
مسیر غلط سرخابیها
سرخابیهای ایران خود را مالک بلامنازع فوتبال کشور میدانند. این دو باشگاه بزرگ ایران که از هواداران میلیونی برخوردار هستند انتظار دارند تمام فوتبال ایران در خدمت آنان باشند. بهترین بازیکنان برای دیده شدن باید چند فصلی را در این دو بگذرانند. حتی اوضاع آنقدر نگران کننده است که گاهی قرار گرفتن درلیست تیم ملی نیز منوط به عضویت در این دو باشگاه است. با این اوضاع با قاطعیت باید گفت که موفقتهای بدست آمده این دو تیم در حباب زودگذری قرار گرفته و با تلنگری از بین میرود. در حقیقت مسیر حرکتی سرخابی بسیار غلط بوده و قابل تغییر هم نیست. چرا این دو باشگاه مردمی که در همه شهرهای ایران هوادار دارند، با شناسایی مناطق دارای استعداد، پایگاههای خود را در آن مناطق برپا نکرده و مربیان بیشمارخود را راهی شهرهای مختلف برای پرورش نخبهها و بازیکنان آیندهدار نمیکنند. این دو باشگاه تبدیل به حاضر خورترین باشگاههای دنیا شده و برای جذب یک بازیکن حاضرند از مرزهای اخلاق نیز گذر نمایند.
داوریها پرنوسان
همیشه بحران داوری با جمله ” اشتباهات داوری جزوی از فوتبال است” توجیه و پنهان شده است. اینکه شنیده شده است فلان داور تست پیش فصل خود را با موفقیت پشت سر نگذاشته است و بعد از چند هفته در لیست داوران قرار میگیرد. اینکه گاهی فلان داور با سفارش فلان مدیر وارد لیست میگردد و اینکه نوسان زیادی در داوری ایران دیده میشود، دلیلی جز عدم توجه کافی و اصولی به داوری ندارد. چرا نسل طلایی داوری تکرار نشد.؟ چرا داوران ایران تمرکز کافی را در این امر ندارند؟ و چرا علیرضا فغانی باید در کشوری غیر از ایران به داوری بپردازد.؟ مسئولین کمیتهها و دپارتمان داوری بعد از هر بازی یا به توجیه داور پرداخته و یا در نهایت از فلان مربی و باشگاه عذرخواهی کرده و گاهی با بیان جمله یا جملاتی بحران موجود را افزایش میدهند.
فدراسیون و بلاتکلیفی
فدراسیون فوتبال ایران نیز بلاتکلیفترین فدراسیون دنیاست. مدیری با حمله قلبی استعفا میدهد، مدیر دیگر مجبور به عقد تاریخیترین قرارداد فوتبالی ایران میگردد. مدتی فدراسیون با سرپرست اداره شده و همان سرپرست اختیار زیادی برای کار ندارد و سپس مدیر اسبق وارد شده و دست به تغییرات زیادی زده و در نهایت کاسه چه کنم چه کنم را برای انتخاب سرمربی تیم ملی در دست گرفته و معلوم نیست این معادله چند مجهولی چه زمانی حل خواهد شد. برای فهمیدن اوضاع فدراسیون کافی است به وضعیت سه سرمربی اخیر تیم ملی نگاهی بیاندازیم. ویلموتس با چه برنامهای به فوتبال ایران آمد.؟ اسکوچیچ با چه رزومهای سرمربی تیم ملی شد؟ و کارلوس کیروش با چه هدفی برای بار دوم سکان دار تیم ملی گردید. اگر به او اعتقادی وجود داشت چرا حفظ نشد؟ این بالا و پایین کردنها و به قولی شل کن سفت کنهای فدراسیون چند ستاره فوتبال ایران را باید با چه توجیهای بپذیریم؟
مربیان، میانبرها و نتیجه گرایی
بسیاری از مربیان به خصوص باشگاههای بزرگ برای رسیدن به موفقیت راه میانبری را در نظر گرفتن که همیشه علیرغم موفقیتهای مقطعی به بن بست رسیده است. در حقیقت در فوتبال غیر حرفهای ایران باید نتیجه گرا بود و برای رسیدن به نتیجه مطلوب، راهی غیر از مسیر اصلی فوتبال را پیمود. اتفاقاتی که در دو فصل اخیر در باشگاه پرسپولیس افتاد و جریاناتی که در چند فصل گذشته، باشگاه استقلال را به حاشیه برده و دلایلی که دو باشگاه استاندارد ایران یعنی سپاهان اصفهان و فولاد خوزستان را از ریل خارج کرده است، جملگی گویا کارغیر اصولی باشگاهها و نتیجه گرایی مطلق مربیان است. به یاد داریم که امیر قلعه نویی در برنامهای سه ساله استقلال تهران را قهرمان ایران کرد و چنانچه از این تیم جدا نمیشد، می توانست موفقیت خود را ادامه بدهد. درذهن داریم که برانکو ایوانکویچ با دوری از حواشی تیمی ساخت که بعد از پایان قهرمانیهای پی در پی هنوز هم شخصیت قهرمانی دارد. حال باید به اوضاع واحوال و شرایط نامطلوب مربیانی اشاره کنیم که بعد از هر ناکامی قادر نیستند خود را کنترل کنند و در کنفرانسهای بعد و قبل از بازی، همیشه جنگ روانی و تهمت و افتراء را جایگزین طرح مسایل فنی کردهاند.
نقش پر رنگ هواداران
نقش هواداران در اوضاع کنونی تعیین کننده است. با این پیش فرض که مخاطب همه برنامههای فوتبال در تمام دنیا هوادار میباشد، لازم است در خصوص این مقوله مطالعه بیشتری شده و مدیریت صحیحی در مورد آنان صورت بگیرد. همگان میدانند که در فوتبال کشورهای صاحب نام این رشته، برنامههای ویژهای برای هواداران توسط باشگاه و نهادهای مربوط و همچنین فدارسیون تدوین شده است. “مقوله تهیه بلیط، بحث رفاه و امکانات مربوط به هواداران در ورزشگاهها، لباسهای هواداری و سهام و اقتصاد باشگاه،” از جمله مواردی است که در تعامل و همکاری باشگاه و هوادار قرار گرفته تا باشگاه را به سود بیشترو هوادار را به لذت مطلوب تر برساند. سود حاصله باشگاه در نهایت، شرایط را برای هوادار مطلوبترخواهد کرد.
فوتبال همیشه محکوم ایران
فوتبال ایران همواره محکوم به شکست است. صفحات روزنامهها و سایتها و بخش اعظم برنامههای تلویزیونی و رادیویی صرف حواشی فوتبال میشود. جالب اینکه روزنامهها، سایتها، تلویزیون و رادیو اغلب تحلیل درست و بی طرفانهای نیز ارایه نداده و گاهی تمایلات رنگی باعث میشود حقی کاذب در ذهن مربی و یا بازیکن ایجاد شده و به اعتبار آن بداخلاقیها ادامه پیدا کند. شیوه بررسی و تحلیل بازیها به خصوص نقدهای داوری ناقص و متناقض است و طرح این نکته که عوامل بیرونی عامل اصلی شکست میباشند نیز نه تنها کمک چندانی به بهبودی اوضاع نمی کند که آن را به بیراهه میکشاند. با این حال لازم است فوتبال در ایران جدی گرفته شده و مقدمات بهتر شدن آن توسط تمام ارکان و کسانی که بدان مشغول هستند، فراهم گردد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.