فوتبال عجول ایران/ صفر تا صد بی کیفیت و پر مدعا
حسن صانعی پور- مشهد نیوز
نوسانات کیفی
منچستریونایتد، بارسلونا، رئال مادرید و امثالهم با تدوین برنامهها و استخدام کارشناسان در هرحوزه، شرایط خود را به نقطهای رساندهاند که کمترین نوسان را داشته و به لحاظ کیفی در نموداری واقعی و در عین حال صعودی قرار بگیرند. این موضوع در فوتبال ایران در نقطه مقابل فوتبال سطح اول دنیا قرار گرفته و اتفاقات پیش بینی نشده گوناگون خواسته و ناخواسته، فوتبال ایران به لحاظ کیفی و کمی دچار نوسانات گستردهای کرده است. نمونه این نوسانات را می توان در وضعیت تیمهای بزرگی چون استقلال، پرسپولیس و سپاهان مشاهده کرد که گاه موفق به صعود به فینال آسیا می شوند و گاه قادر نیستند از سد تیمهای درجه دوم این قاره نیز بگذرند. حتی موفقیتهای پی درپی پرسپولیس در فصول اخیر نیز تابع شرایطی میباشد که نمیتوان آن را کفییت مطلق نامید.
اقتصاد و اوضاع مالی
بودجه تعیین شده در خصوص ورزش تماما دولتی ایران در نوع خود دیدنی و شنیدنی است. بخش خصوصی نیز با توجه به اوضاع اقتصادی نه چندان صحیح مجال پرداختن درست در این حوزه را پیدا نمیکند. در حقیقت در تقابل یا تعامل ورزش، اگر نگوییم هر دو مقوله زیان میبینند، باید کفه ترازوی اقتصاد را به لحاظ سود بردن از برند ورزش سنگین تر بدانیم. در این بین جذابیتهای واقعی و کاذب فوتبال اوضاع را بحرانیتر کرده و بسیاری با طمع بدست آوردن سود و بدون در نظر گرفتن وضعیت حقیقی این رشته وارد گودی میشوند که بیرون آمدن از آن غیر ممکن بوده و اغلب فوتبال یک باشگاه و منطقه را به نابودی میکشاند. سرنوشت باشگاههایی چون کشاورز، استیل آذین، استقلال اهواز، صبا باتری و حتی تیمهایی چون نفت تهران، راه آهن تهران و پاس تهران (همدان) و ابومسلم خراسان حاصل همان اقتصاد مریض و اوضاع مالی برهم ریختهای است که قصد دارد از محبوبیت فوتبال استفاده کرده و در نهایت به بیراهه هدایت میشود.
عدم تناسب هزینهها با کیفیت فوتبال
در عین حال در فوتبال این کشور هزینههای بسیار و بدون کنترلی میگردد. کافی است به مبالغ کلانی که در چند فصل اخیر در دو باشگاه سرخابی پایتخت هزینه شده است، نگاهی بیاندازیم. این هزینهها به علاوه بدهیهای انباشته شده هیچ تناسبی با کیفیت فوتبال ارایه شده از سوی بازیکنان دو تیم ندارد. این موضوع آنجا تاسف بارتر میشود که بدانیم درصد استعدادهای فوتبال ایران در مقایسه با کشورهایی چون عربستان، ژاپن و کره جنوبی با فاصله معنا داری بالا بوده و برعکس خروجی فوتبال ایران در مقایسه با کشورهای مذکور ناچیز است. به عبارتی فوتبال ایران کمتر از آنچه چیزی که هزینه میکند، کیفیت داشته و حتی نباید تصور کرد که با تعیین بودجه بیشتر، کیفیت تضمین خواهد شد. نکته اصلی این امر هدر رفتن بخش اعظم بودجه تعیین شده و صرف آن در اموری است که ربط چندانی به اصل و اساس فوتبال ندارد، میباشد.
تغییر فلسفه و تفکر مربیان
چرایی این موضوع که فوتبال ایران نتیجه گرا و تدافعی شده است را باید در تفکرات غیر حرفهای مدیران و متولیان فوتبال جستجو کنیم. در فوتبال ایران از مدیر تا هوادار و سرمایه گذار، جملگی بدنبال رسیدن زود هنگام هستند و با اولین ناکامی عکسالعملهای منفی نشان میدهند. روزگاری پرسپولیس به گلمحمدی مجال بازیابی شرایط را نداد و در مقطعی استقلال با تصمیمات نادرست اوضاع بحرانی شده را بحرانی تر کرد. حتی در مقاطعی که برحسب اتفاق موفقیتهایی حاصل میشود و مجموعهای یکدست تشکیل میگردد نیز با بی تدبیری در مسیر سقوط قرار میگیرد. دوستداران فوتبال به خوبی به یاد دارند که سرنوشت استقلال بعد از قهرمانی درهشتمین دوره لیگ برتر با خروج امیر قلعه نویی چه شد و همچنین مشاهده کردیم که با رفتن برانکو از پرسپولیس امکان قهرمانی در آسیا از این تیم گرفته شد. با این رویکرد مربیان موجود فلسفه خود را تغییر داده و با ارایه فوتبال تدافعی نتیجه گرا میشوند. نمونه این تفکر غالبا غلط را می توان در استقلال فرهاد مجیدی در فصل بیست و یکم ملاحظه کنیم که هرچند با ثبت رکورد شکست ناپذیری قهرمان لیگ شد اما این مربی جرات ادامه کار در استقلال را با این تفکر پیدا نکرد. باید به این موضوع خالی شدن فوتبال ایران از ستارههایی که با نبوغ خود سرنوشت باشگاه و تیم را مشخص میکردند را اضافه کرد.
مدیریت کم صبر
مدیران حاضر در باشگاههای ایران به خصوص باشگاههای دولتی و نیمه دولتی صرفا به این دلیل که صندلی خود را لرزان می بینند، معمولا کم صبر هستند. به یاد داریم که هراز گاهی مدیران سرخابی توپ ناکامی خود را به میدان داوران، رسانهها، فدراسیون و دیگر عوامل انداخته و در لابلای این بده بستانهای نادرست پنهان میشوند. هیچ مدیری نیامده است که برنامه کوتاه و بلند مدت خود را منتشر کرده و گام به گام به مرحله ثبات برسد. مدیران ما برای زود رسیدن یا بمب میترکانند و یا دست به سوی کمکهای و مساعدتهای دولت و نهادهای گوناگون دراز کرده و یک دست بر صندلی خود گرفته و دست دیگر به سوی تقدیر و قضا بلند کرده و منتظر معجزه بقا هستند. مدیریت کم صبر فوتبال ایران حتی در شرایط مناسب نیز موفق به گرفتن تصمیمات درست نمیشود. علت این امر را باید در مناسبات جناحی و غیر ورزشی جستجو کنیم.
فوتبال عجول ایران
تاریخ فوتبال ایران از گذشته تا کنون نشان داده است که فوتبال این سرزمین برای رسیدن به مقصود بسیار عجول است. همین موضوع نیز باعث شده است که ثبات لازم در آن حاکم نشده و عدم وجود ثبات نیز فوتبال ایران را از موفقیت دور کرده است. نشانههای این تاجیل را می توان در فروش زود هنگام ستارهها، تعویض غیراصولی مربیان و رفت و آمد های بی دلیل مدیران جستجو کنیم. سرنخ این معضل را باید در دلخوش بودن به موفقیتهای بدانیم که به هیچ عنوان محصول کار و تلاش درست و علمی نبوده و همواره ورزش ایران را فریب داده است. براستی چرا دو سرمایه بزرگ فوتبال این سرزمین با داشتن میلیونها هوادار و پتانسیل ویژه در پرداختن به مقولههای اقتصادی و حتی فرهنگی هنوز در ابتدایی ترین مراحل باشگاه داری ماندهاند و سرنوشتی مبهم دارند. چرا در سالهای اخیر مربی یا مربیان تاثیرگذار قابل ذکری ظهور نکردهاند و چرا سازمان اقتصادی باشگاهها ضعیف و ناکارآمد میباشد؟
آرزوهای برباد رفته
بعد از جام ملتهای 1976 حدود پنجاه سال است که فوتبال ایران رنگ قهرمانی را به خود ندیده است. باشگاه پاس در سال 1371 آخرین قهرمانی ایران را در فوتبال باشگاهی تجربه کرده و به جز سه دوره حضور تیمهای ایرانی در فینال جام قهرمانان آسیا نتیجه دیگری حاصل نشده است. حتی دو باشگاه پرسپولیس و سپاهان نیز علیرغم موفقیتهای چند سال اخیر در آسیا سیمای قهرمان را نداشته و هر از گاهی دیگر تیمهای ایرانی همچون استقلال تهران، فولاد خوزستان، تراکتور تبریز و حتی نفت تهران دست به شگفتی زده و با صعود به مراحل بالاتر لیگ قهرمانان دوستداران خود را خوشحال کردهاند و در فوتبال پایه نیز ایران ناکام همیشگی آسیا بوده است. آرزوی برباد رفته ایرانیان در رشته ای چون فوتبال تبدیل به رویایی دست نیافتنی شده است که با رویکرد حال حاضر هرگز برآورده نخواهد شد.
راه حل برون رفت
اولین راه حل خروج افرادی است که فوتبال را برای خود و برای تامین منافع شخصی دوست دارند. دومین راه حال تعیین اولویتهاست که یقینا پرداختن به فوتبال پایه در رده نخست قرار خواهد گرفت. مورد سوم خروج از فوتبال آماتوری و گام نهادن در فوتبال حرفهای است که مقدمات آن تعیین وضعیت اقتصادی و بیرون رفتن از فوتبال دولتی است. باید اعتراف کرد که اولین راه حل متصور شده ورود به بورس و فرابورس نیست. باید قبول کرد که نقش دولت در برون رفت از این معضل انکار ناپذیر میباشد اگر ارادهای درست برای پرداختن به فوتبال حرفه ای شکل بگیرد. در مورد زیرساختها چه اقدام یا اقدامات اصولی و زیربنایی صورت گرفته است.؟ چرا تیم ملی و باشگاهها برای موفقیت هدفگذاری نمیکنند.؟ باید به همه این موارد این را اضافه کرد که متولیان امر هرگز این مقوله و صنعت بزرگ را جدی نگرفته و یا نمیخواهند فوتبال راه خود را از دیگر مسایل جدا کرده و به مقصد برسد. ترسناکتر اینکه گاهی سنگهایی در راه پیشرفت قرار میگیرد که با روحیه ورزشی و پهلوانی مغایرت داشته و این رفتار بیگمان حاصل سهم خواهیها و سلایق جماعتی است که فوتبال را وسیله پیشرفت و دیده شدن خود کردهاند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.