- نقد پوشش اخبار بندر شهید رجایی/ رسانه هایی که همیشه جا می مانند؟
- زبان فارسی ابرزبانی در بین هفت هزار زبان!
- نمایشگاه پرفروشترین انیمیشن جهان در پکن برپا شد
- هویت گمشده در معماری معاصر/ بنای شهرهای بی هویت!
- یک کنسرت کاملا ایرانی در تالار رودکی
- سریال های آماده پخش با بازی جواد عزتی، بهرام رادان، هدیه تهرانی و دیگران
فوتبال گریزی در سایه بی تدبیری/ کارخانه بدون تولید فوتبال ایران
حسن صانعی پور –
بایرن مونیخ خود را یک باشگاه ملی دانسته و این باشگاه دارای بیشترین اعضا و فروشگاه بوده و از این لحاظ در کشور آلمان بزرگترین باشگاه بهشمار میرود. باشگاه بایرن مونیخ حامیان مالی چون آدیداس داشته و سالیانه از منابع مختلف کسب درآمد میکند. روند تکاملی باشگاهی چون بایرن مونیخ نشان دهنده کار اصولی و برنامه ریزی دقیق کوتاه و بلند مدت است که این باشگاه را در بین پنج باشگاه بزرگ دنیا قرار داده است. مقولهای که باید الگوی فوتبال کشورهای در حال توسعه و به خصوص فوتبال ایران که به لحاظ داشتن استعداد و نیروی انسانی سرآمد قاره پهناور آسیا میباشد، قرار گرفته و هر چه سریع تر به وضعیت تاسفبار خود در فوتبال پایان بدهند.
لزوم توجه به فوتبال شهرستانها
با قاطعیت باید گفت: فوتبال در شهرستانها به دو علت مهم قادر نیست نیازهای اساسی خود را برطرف ساخته و به تبع آن به فوتبال ملی و باشگاهی یاری برساند؛ ابتدا عدم وجود امکانات و تجهیزات کافی در پرداختن به زیر ساختها دلیل این امر است. “ورزشگاهها و استادیومهای فرسوده شهرستانها در کنار عدم حضور باشگاهها در تعریف استاندارد خود رسیدن به این مهم را محال کرده است.” دوم آتش اختلافاتی است که همواره وجود داشته و چند طیف برای نشستن روی کُرسی ریاست در حال تخریب یکدیگر بوده و متاسفانه کنترل کیفی مناسبی از سوی هیاتهای استان نیز در این مورد صورت نگرفته و به تلنگری اوضاع برهم میریزد. با این رویکرد نباید منتظر پرورش استعدادهای نابی باشیم که هرساعت و دقیقه در کوچه و خیابان و یا زمینهای غیر استاندارد ظهور میکنند.
تغییر تفکر در پرداختن به فوتبال پایه
در تابستان گذشته باشگاه بزرگ تهرانی در خصوص تشکیل آکادمی مجموعه خود، فراخوان داده بود. بسیاری از شرکت کنندگان از نحوه تستگیری و برگزاری باشگاه مورد نظر ناراضی بودند. مربیان استعداد یاب در بازه زمانی کوتاه بالغ بر هزار نفر را به لحاظ توانایی و مهارت مورد بررسی قرار داده و نفرات مورد نظر را شناسایی و انتخاب کردند. “براستی این شیوه استعدادیابی درست و مناسب میباشد؟” ناکامیهای فوتبال پایه در پنجاه سال اخیردقیقا حاصل چنین تفکر ناشیانه و سطح پایین است. به ندرت میتوان دید که باشگاههایی چون استقلال، پرسپولیس، سپاهان و دیگر باشگاههای دارای عنوان کشور در شهرستانها پایگاه و آکادمی تاسیس کرده باشند. ” جالب است بدانید؛ هزینه تاسیس آکادمی باشگاههای مذکور آنقدر بالاست و مبلغ پیشنهاد شده از سوی باشگاه مبدا آنقدر نامتعارف است که دلسوزان و متخصصان امر رقبتی به پرداختن به آن پیدا نمیکنند” این درحالی است که معدود آکادمی های منتسب به باشگاههای دارای عنوان، فرمایشی بوده و گاه دیده شده است در قبال دریافت پول مبادرت به معرفی بازیکن به تیمهای بالاترکردهاند. مقوله فوتبال پایه در مناطق گوناگون نیز تبدیل به منبع درآمد مربیان و دوستداران این رشته شده است و خروجی ندارد. با این وضعیت لزوم تغییر تفکر در پرداختن به فوتبال پایه بیشتر از هر چیزی به نظر میرسد.
بازنگری در اقتصاد فوتبال
درد مشترک تمامی باشگاههای ایران در تمام نقاط کشور از دو باشگاه بزرگ پایتخت گرفته تا کوچکترین باشگاههای موجود، خرج و مخارجی است که آن را اصطلاحا اقتصاد باشگاه میگوییم. جالب است که در جلسات هماندیشی و حتی قرعه کشی مسابقات و اکثر برنامههای تلویزیونی و رادیویی مباحث مربوط به درآمدها و هزینهها و حتی حق الشرکت ها داغتر از هر موضوع دیگری است. همانطور که در مقدمه مطلب گفته شد؛ باشگاه های بزرگ دنیا مثل بایرن مونیخ با پرداختن اصولی و استفاده از متخصصان امر به مرحله رسیدهاند که حامیان ملی را به خود جذب کرده و بیلان درآمد آنها در رقابت با باشگاه های دیگر فصل به فصل شرایط ایده آلتری به خود میگیرد. با این تفاسیر اولین گام برای رسیدن به فوتبال حرفهای حل مشکلات اقتصادی و تعیین منابع مالی پایدار است. موضوعی که ابتدا باید در خصوص وضعیت باشگاهها و خصوصی شدن آنان تعیین تکلیف شده و سپس با اعطای وامهای بلند مدت بُنیه و توان آنان را برای ادامه حیات تقویت نماید. با توجه به اینکه سرمایهگذاران خارجی امکان فعالیت در فوتبال ایران را نداشته و به جز برند چند باشگاه، مابقی اعتباری برای جذب سرمایه ندارند، این موضوع یعنی خصوص سازی باید در بلند مدت و مرحله به مرحله و با وسواس بالایی انجام گردد.
کارخانه بدون تولید فوتبال ایران
فعالیت در فوتبال ایران ” آب در هاون کوبیدن است” تلاشهای انجام شده هرگز به نتیجه مثبتی نرسیده و به تعبیری کارخانه فوتبال کشور بدون تولید به کار خود ادامه میدهد. کافی است به وضعیت دو باشگاه بزرگ پایتخت نگاهی بیاندازیم؛ هر دو تیم از بازیکنان پرورش یافته دیگر تیمها بهره جسته و کمبودهای خود را در نهایت با خرید های خارجی جبران میکنند. پرسپولیس بهترین پاسور لیگ را از گلگهر جذب میکند و در شرایط که ستاره هلندی خود را ناخواسته از دست میدهد، سراغ محمد عمری میرود. آن طرف بهترین بازیکن استقلال کوین یامگا فرانسوی است و در نبود محمد محبی که محصول باشگاهی دیگر میباشد، دچار بحران میگردد. این دو باشگاه حتی توان حفظ و نگهداری بازیکنانی چون مهدی قائدی را نیز نداشته و به بهانه کسب درآمد آنان را روانه بی کیفیتترین لیگهای دنیا میکنند. جای تاسف است که این دو باشگاه حتی امکان فراهم ساختن شرایطی را ندارند که ستارههای خود را به بلوغ فکری و تاکتیکی رسانده و با بهترین وضعیت راهی کشوهای دیگر کنند. مهدی طارمی هرچند در پرسپولیس تاثیرگذار و مفید بازی میکرد اما درهم ریختگی تکنیکی و تاکتیکی این بازیکن در بازیهای بزرگ به چشم آمده و آنگاه که در فوتبال کشوری چون پرتغال مشغول میگردد، به پختگی میرسد.
دورباطل مربیان
رفت و آمد مربیان در فوتبال باشگاهی ناشیانه، غیرحرفهای و براساس احساسات زود گذر است. با نگاهی به کارنامه چند مربی در پنج فصل اخیر فوتبال ایران میتوان این موضوع را بهتر درک نمود: ساکت الهامی سرمربی شهرخودرو، ماشین سازی، تراکتور، نساجی مازندران و هوادار بوده است. رضا مهاجری سکان دار پدیده خراسان، ماشین سازی تبریز، نساجی مازندران، مس کرمان و نفت مسجد سلیمان شده است. علیرضا منصوریان مربیگری در استقلال تهران، ذوب آهن اصفهان، تراکتور تبریز، آلومینیوم اراک و صنعت نفت آبادان را تجربه کرده است. مربیان دیگری هستند که کمابیش در دهه اخیر هدایت حدود ده تیم را برعهده داشته اما نتایج قابل قبولی بدست نیاورده و در دوری باطل از باشگاهی به باشگاهی منتقل شده و جالب اینکه به تبع آنان بازیکنانی زیادی نیز در این چرخه غیر حرفهای افتاده و گاهی فوتبال آنان نابود شده است.
حیف و میل ستارهها
رضا کرملاچعب بازیکن بیست و پنج ساله فوتبال ایران که سابقه حضور ناموفق در باشگاه پرسپولیس تهران را دارد، حضور در یازده باشگاه را تجربه کرده است. این بازیکن دراین مورد گفته است: ” گاهی عجله کردم و گردن کسی نمیاندازم، درست است که در ۲۵ سالگی یازده تیم عوض کردهام اما تازه شروع فوتبالم است و امیدوارم بتوانم به ثبات برسم.” اینکه بازیکنان جوان فوتبال ایران اسیر تصمیمات ناشیانه فوتبال ایران که اغلب با مدیران غیر متخصص اداره می گردد، میشود، موضوعی است که در دو سه دهه اخیر به کرات دیده شده و هیچ ارادهای برای حل آن نبوده است. روزگاری مجاهد خذیراوی در اقیانوس تهران غرق میگردد و سپس بازیکنانی چون مهدی قائدی و امثالهم حیف و میل جریانی میشوند که هرگز با فوتبال و فلسفه آن آشنایی نداشته و آزمایشگاه موجود هیچ خروجی مناسبی نداشته و دست آخر بدون بررسی و بازپرسی تحویل دیگری میشود. پُرسه حیف و میل ستارهها قانون نانوشته ایست که هر روز پررنگتر شده و جراحات التیام ناپذیری را بر پیکره فوتبال ایران وارد کرده است.
تیم ملی و جوان گرایی
جام جهانی نکات زیادی را به فوتبال ایران و جهان آموخت. اگر بازیکنی چون مسی توانست مهمترین جام فوتبال جهان را بالا سر ببرد به این خاطر بود که در کنار او جوان جویای نامی به نام جولیان آلوارز بازی میکرد. فرانسه با هنرنمایی امباپه جوان به فینال جام جهانی رسید. در نقطه مقابل فوتبال ایران همواره گریزان از جوانانی است که انگیزه لازم را برای خلق صحنههای بزرگ دارند. بیاد خواهیم آورد که مرحوم دهداری با اعتماد به جوانان، نسل دوم طلای فوتبال ایران را معرفی کرد. بدرستی میدانیم که محمد مایلی کهن ترکیب تیم ملی را با جوانانی چون مهدی مهدوی کیا و علی دایی رویایی کرد و لازم به یادآوری نیست که مهدی پاشازاده جوان در جام جهانی 1998 چشم نواز بازی کرد. با این حال بازیکنان نسل حاضر فوتبال ایران در آستانه خروج از فوتبال ملی هستند و اگر تدبیری درست برای جایگزینی آنان صورت نگیرد، سالهای بدون جام ایران طولانیتر از گذشته خواهد شد.
نقش بزرگ سیاسیون
با این پیش فرض که فوتبال و سیاست در دو خط موازی، بر یکدیگر تاثیرات عمده و غیر قابل انکاری دارند، باید گفت: نقش شخصیتهای سیاسی اعم از رئیس جمهور و وزرا و نیز نمایندگان مجلس و حتی ارگانهای امنیتی در فوتبال حایز اهمیت است. اگر دو مقوله دخالت و حمایت را از یکدیگر جدا نماییم و برای هریک تعریفی جامع، ارایه بدهیم باید بگوییم که فوتبال به حمایت همه جانبه سیاسیون و دولتمردان نیاز اساسی و مبرم داشته اما از دخالت در مدیریت آن بی نیاز است. حمایت اینکه دولت مقدمات پیشرفت را با داشتن کرسیهای بین مللی و تدوین نظام اقتصادی درست، فراهم نماید و عدم دخالت اینکه مسایل فوتبال اعم باشگاهداری و آنچه به ذات فوتبال مربوط است را به عهده مدیران گذاشته و در راستای پیشرفت آن گام بردارد. مسلما بعد از این اتفاق، فوتبال نیز رسالت خود را در قبال سیاست ایفا خواهد نمود.
فوتبال گریزی در سایه بی تدبیری
اگر بخواهیم به طور خلاصه در مورد فوتبال ایران نظر بدهیم باید اعتراف کنیم که فوتبال گریزی حاصل از بیتدبیری چکیده و عصاره وضعیت فوتبال ایران است. کافی است به سرنوشت تیمهای منتسب به وزرات نفت نگاهی بیاندازیم؛ هرگاه اقبال وزیر به تیم داری بوده اوضاع بروفق مراد است و باشگاهی چون نفت تهران در آسیا نیز حرفهایی برای گفتن دارد. آنگاه که اقبالی در مورد فوتبال در وزارتخانه نیست به یکباره تیم از هم پاشیده و از صفحه فوتبال ایران محو میگردد. این تعبیر را در خصوص سایر وزارتخانهها و حتی مالکان علاقمند به فوتبال نیز باید ارایه بدهیم. چند سالیست که دولت از تیمداری منع شده گردیده اما در همین سالها تیمهای دولتی ادامه حیات دادهاند. چند سالیست که بحث خصوصی سازی نقل هر مجلسی گردیده اما هیچ راهکار و تلاش موثری برای آن انجام نشده است. باشگاهی چون سپاهان اصفهان و فولاد خوزستان که عقبه دولتی دارند اما به صورت نیمه خصوصی اداره می شوند وابستگی خود را از صنایع و دولت از بین نبرده و در این وضعیت هر اتفاقی قابل پیشبینی است. فوتبال گریزی نتیجه فوتبالی است که هیچ تدبیری پشت آن نبوده و بلاتکلیف است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.