۞ سخن روز
تنها انقلاب خطرناک، انقلاب گرسنگان است. من از شورشهایی که دلیل آن بی‌نانی باشد، بیش از نبرد با یک ارتش دویست‌هزارنفری بیم دارم! ناپلئون بناپارت
Friday, 19 April , 2024
شناسه خبر : 20752
  پرینتخانه » آخرین اخبار, آموزش, اجتماعی, جام حذفی, خانواده, دیگر رسانه ها, سلامت, فوتبال, فوتبال اروپا, لیگ برتر, لیگ قهرمانان آسیا, ورزشی, یادداشت تاریخ انتشار : 03 ژانویه 2023 - 15:04 |

نگاهی به وضعیت فوتبال ایران/ به بهانه اتمام نیم فصل لیگ برتر

عربستان رونالدو را جذب کرد. قطر جام جهانی را برگزار نمود. عراق در فکر تجهیز ورزشگاه‌های خود برای گرفتن میزبانی جام ملت‌های است. ژاپن و کره جنوبی راه خود را از آسیا جدا کرده‌اند.
نگاهی به وضعیت فوتبال ایران/ به بهانه اتمام نیم فصل لیگ برتر

کشورهایی چون ازبکستان، چین و حتی سوریه نیز برنامه‌هایی برای آینده فوتبال خود دارند. اما فوتبال ایران هنوز اندر خم کوچه بی‌تدبیری و اختلافات مخرب است. به بهانه هفته پایانی لیگ برتر و اتمام نیم فصل، نگاهی به وضعیت لیگ و فوتبال ایران خواهی انداخت:

اوج بی برنامه بودن

با قاطعیت باید گفت: فوتبال ایران تابع هیچ قاعده و برنامه‌ای نیست. تمام برنامه‌ریزی‌های ابتدای فصل با تلنگری به هم ریخته و ورود افراد  می‌تواند به راحتی برنامه‌های از پیش تعیین شده را برهم بزند. در سال‌های نه چندان دور سرمربی تیم ملی در مورد چگونگی برگزاری لیگ نظر داده و اغلب اردوهای تیم ملی خارج از فیفا دی برگزار شده است.  فشردگی برگزاری مسابقات که حاصل همان عدم ثبات می‌باشد، سرنوشت باشگاه‌ها را تحت الشعاع قرار داده و گاه تیم‌ها به ناچار در چند مرحله به بدنسازی و برگزاری اردوی آمادگی می‌پردازند.  دست آخر برهم ریختگی عجیب و غریبی بر لیگ فوتبال ایران حاکم گشته وباعث شده است خروجی چندانی نداشته باشد.

باشگاه‌ها در بلاتکلیفی

باید اعتراف کرد که تعداد باشگا‌ه‌هایی که با تعریف استاندارد در ایران وجود دارند از تعداد انگشتان یک دست نیز کمتر است. حتی گاهی موجودیت باشگاه‌ها زیر سوال رفته و در حالی که مالکیت آنان نامشخص است، با بدترین شیوه مدیریت می‌شوند. در راس هیچ باشگاهی ” حتی باشگاه‌های کوچک و کم اهمیت” ثبات مدیریت وجود نداشته و با تصمیم یک مسئول تغییرات عمده‌ای از راس تا پایین ترین رده ایجاد شده و مدیر جدید برای اثبات این موضوع که نسبت به  مدیر قبلی برتر است، با قوانین و برنامه‌های به اصطلاح ” من درآوردی” ریشه به تیشه باشگاه زده و با انبوهی از مشکلات و بدهی‌ها و با طلبکارانه ترین حالت جای خود را به مدیر بعدی می‌دهد. این بلاتکلیفی محض به هیچ مدیری در هیچ سطحی و با هر نیرویی اجازه انجام کار مثبت و تاثیر گذار را نمی‌دهد.” هنوز هم مشخص نشد که مصطفی آجرلو به چه دلیلی از مدیریت باشگاه استقلال کنار گذاشته شد و بعد از آن مشخص نشد که ادعاهای مطرح شده از سوی طرفین تا چه اندازه صحت دارد.”

فقر گل در لیگ برتر

با اوضاع تعریف شده نباید به کیفیت مناسب لیگ امیدوار بود. میانگین گل‌های زده شده در هفته‌های اخیر لیگ برتر فوتبال ایران از هفت گل بالاتر نرفته است. این درحالی است که سازمان دفاعی تیم‌ها در بهترین وضعیت خود نبوده و نباید برنامه دفاعی تیم‌ها را دلیلی بر این موضوع بدانیم. با این حال گفت: فوتبال ایران بعد از علی دایی مهاجم یا مهاجمانی در حد و اندازه فوتبال کشور به خود ندیده است و حتی بازیکنی چون مهدی طارمی، علی علیپور، سجاد شهباززاده که موفق به کسب عنوان آقایی گل شدند نیز در مقایسه با پیشینیان و مهاجمان حال حاضر آسیا و جهان، عملکرد فوق‌العاده‌ای از خود بجا نگذاشته‌اند. اگر طارمی را به واسطه حضور در فوتبال اروپا از این موضوع جدا کنیم، سرنوشت دو مهاجم دیگر بحرانی و تاسف برانگیز است. از طرفی فقرگل در فوتبال ایران به ضعف مفرط مربیان در آموزش‌های لازم نیز برمی‌گردد تا جایی که بیشتر مربیان مطرح ایران ترجیح می دهند با مهاجمان خارجی به مصاف حریفان داخلی بروند. جای تاسف است که محمد عباس زاده و یورگن لوکادیا تنها با زدن شش گل در راس جدول گلزنان هستند که باتوجه به خروج لوکادیا از ایران و محرومیت عباس‌زاده در هفته پایانی نیم فصل نخست، و وضعیت دیگر مهاجمان، این آماردست نخورده باقی خواهند ماند و در بهترین حالت آقای گل لیگ بیست با ده گل ” کمی بیشتر یا کمتر” کفش طلا را از آن خود خواهد کرد.

خالی شدن از ستاره‌ها

دیگر ستاره‌ای در فوتبال ایران وجود نداشته و به احتمال زیاد تا چند فصل آتی ظهور نخواهد کرد. تک ستاره‌هایی چون سعید صادقی و امیر علی صادقی و حتی محمد خدابنده لو و چند بازیکن دیگر نیز در چرخه‌ای قرار می‌گیرند که زودتر از موعد افول خواهند کرد. در حقیقت سرنوشت الهیار صیاد منش و مهدی قائدی و حتی امید نورافکن و علی قلی زاده که روزگاری با بازی‌های تماشاگرپسند خود نوید ظهور ستاره‌های تکرار نشدنی را  داده بودند، گویای وضعیتی است که آن را باید خروج فوتبال ایران از شناسایی و صیانت از ستاره‌ها نامید. ستاره‌هایی که اسیر دلالی و بدسلیقگی باشگاه‌ها جهت کسب درآمد بیشتر شده و به نابودی زود هنگام نزدیک می‌شوند. ستاره‌هایی که بر اثر مناسبات غلط فوتبال  ایران یا شناسایی نشده و در صورت شناسایی دچار اشتباهات جبران ناپذیری می‌شوند و در ایجاد این وضعیت نقش نهادهای نظارتی و متولیان ارشد ورزش انکار ناپذیر است.

خارجی‌های کم کیفیت

وقتی به نحوه و شکل بازیکنی چون لوکادیا به طور دقیق نگاه کنیم، متوجه می‌شویم این بازیکن هلندی، آنچنان که در رسانه‌ها از او تعریف شده است، با کیفیت نیست. حتی بازیکنانی چون مامه تیام، شیخ دیاباته و کوین یامگا نیز در حد و اندازه‌هایی نیستند که تبدیل به مهره‌های انکار ناپذیر باشگاه‌های خود گردند. در حقیقت فوتبال ایران اجازه ورود بازیکنان با کیفیت را به کشور نمی‌دهد. بازیکنانی که معمولا در فوتبال هیچ کشوری جایگاه نداشته و یا دوران مصدومیت خود را پشت سر نهادند، به فوتبال ایران وارد شده و اغلب به خاطر نداشتن کیفیت لازم و عقد قراردادهای ناشیانه با چمدانی از دلار، ایران را ترک می کنند. نمونه این بازیکنان را باید شیخ دیاباته بدانیم که بیشتر از نیمی از مسابقات تیمش” استقلال و پرسپولیس” را به خاطر مصدومیت از دست داده و هرگاه به مرز آمادگی رسیده، فیلش یاد لیگی خارج از ایران را کرده است. نقش اقتصاد مریض فوتبال ایران و عدم وجود آیین نامه‌های درست در این اتفاقات بیشتر از هر مقوله دیگر است.

فدراسیون و عدم مدیریت

فدراسیون فوتبال ایران با تلنگری دستخوش تغییرات می‌شود. علیرغم قوانین سفت و سخت فیفا مشاهده می‌گردد که رفت و آمد در راس مدیریت فوتبال براحتی صورت گرفته و دوستداران فوتبال در این وضعیت نمی‌توانند سره از ناسره را تشخیص بدهند و اغلب به اتفاقات فوتبالی برای کسب موفقیت، بیشتر از توانایی مدیران امیدوارند. در حقیقت فدراسیون بر فوتبال حکومت نمی‌کند بلکه این فوتبال است که با موفقیت‌ها و ناکامی‌ها تاثیر خود را بر مدیران گذاشته و راه رفتن بر لبه باریک چنین مدیریتی مسلما کوتاه و همراه با سقوط است. این نکته را باید در رکورد بی‌نظیر ایران در تعداد روسای فدراسیون تعبیر کرد که گویا مدیران آن برای هر مقصودی به جزفوتبال وارد گود شده‌اند. در این اوضاع قاعدتا نباید به موفقیت و رشد و توسعه فوتبال امیدوار بود.

زیرساخت‌ها در سایه بی تدبیری

کافی است به چند شهرستان و منطقه محروم اما پر استعداد در مقوله فوتبال سفر کنید و وضعیت ورزشگاه‌ها وسالن‌های ورزشی آنان را ملاحظه نمایید. شهرستان‌هایی که دچار سوء مدیریت و یا اختلافات ریز و درشت بین مدعیان گردیده و همواره به بن بست رسیده‌اند. این وضعیت در بُعد کلان در کل فوتبال مشاهده شده و دقیقا همین موضوع علت اصلی نپرداختن به زیرساخت‌هایی است که زیربنای فوتبال محسوب می‌گردند. بی‌تدبیری محض حادثه نابودی تدریجی فوتبال را  رقم زده است. جالب است که در یکی دو فصل اخیر تجهیز ورزشگاه‌های به سیستم داور تلویزیونی به مضحک‌ترین وجه ممکن مطرح شده و همیشه نیم فصل بعدی موعد پرداختن به آن بوده است. به جز چند ورزشگاه تازه تاسیس که شاید به مرور زمان از وضعیت استاندارد خارج شوند، باقی ورزشگاه‌ها به خصوص ورزشگاه بزرگ آزادی  فرسوده شده و محتاج به بازنگری و بازسازی اصولی است. هیچ باشگاهی امکانات درستی برای تشکیل آکادمی فوتبال ندارد و لیگ پایه‌ها بی اهمیت ترین لیگ فوتبال ایران تلقی می‌گردد “که اگر جز این بود خروجی مناسبی از آن دیده می‌شد.”

شیوه غلط قهرمانی

عوامل موثر در قهرمانی را باید در داشتن زمین تمرین مناسب، اقتصاد درست باشگاه، نقل و انتقالات اصولی و تدوین برنامه کوتاه و بلند مدت تعریف کرد. با این وصف کدام تیم ایران موفق به کسب قهرمانی گردیده است.؟ اگر باشگاه سپاهان را از معدود باشگاه‌های استاندارد ایران بدانیم، پس چرا این تیم با همه امکانات نرم افزاری و سخت افزاری که در اختیار دارد در فصول اخیر موفق به کسب عنوان قهرمانی نشده است.؟ از طرفی شائبه‌های طرفداری از دو باشگاه پایتخت نیز مزید برعلت شده است. جای تعجب است که قهرمان و نایب قهرمان ایران موفق به کسب مجوز حرفه‌ای و حضور در لیگ قهرمانان نمی‌شوند و باشگاه فولاد خوزستان قادر است به لیگ آسیا رفته و حتی از گروه خود صعود کند. این موارد به شیوه غلط قهرمانی نه صرفا به خاطر حمایت‌های موجود بلکه به لحاظ تفکر موجود اشاره دارد که نه به دو تیم پرطرفدار پایتخت مجال قدرت‌نمایی داده و نه باشگاه‌های شایسته شهرستانی را در استمرار موفقیت یاری می‌بخشد.

شان تیم ملی پایین نیاورید

لطفا شان بالای تیم‌ملی را پایین نیاورید. تیم‌ملی جایگاه شایسته هاست. نباید براساس تمایلات رنگی و یا هر تمایل دیگر برای تیم ملی تعیین تکلیف کرد. پُر واضح است که وضعیت لیگ اجازه موفقیت به فوتبال ملی را نمی‌دهد. مسلم است که با کیفیت موجود در لیگ نباید به قهرمانی آسیا و درخشش در جام جهانی امیدوار بود. لذا با توجه به شان بالای تیم ملی که متعلق به تمام ایرانیان است، لازم است لیگ ایران جدی گرفته شود. قرار نیست ایران همچون قطر دنبال بازیکنان خارج از ملیت ایران باشد. قرار نیست بازیکنان شاغل در فوتبال خارج ازکشور با هر کیفیتی در لیست تیم ملی قرار بگیرند. هرچه هست و هر آنچه باید باشد در لیگ داخلی ایران از راس آن یعنی لیگ برتر تا پایین ترین لیگ‌ها که بازیکنان گمنام آینده دار را پرورش می دهند، خلاصه شده و وظیفه اصلی و مهم متولیان ورزش و درراس آن فدراسیون فوتبال پرداختن به این موضوع و ارتقاء لیگ فوتبال ایران است.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.