۞ سخن روز
تنها انقلاب خطرناک، انقلاب گرسنگان است. من از شورشهایی که دلیل آن بی‌نانی باشد، بیش از نبرد با یک ارتش دویست‌هزارنفری بیم دارم! ناپلئون بناپارت
Friday, 26 April , 2024
شناسه خبر : 9343
  پرینتخانه » یادداشت تاریخ انتشار : 24 آوریل 2020 - 11:16 |

آخرین ضربه رو محکم تر نزن!

آخرین ضربه رو محکم تر نزن! کرونا، خیلی از مراودات ما را تحت شعاع قرار داد، خانه نشینمان کرد، درآمدمان را کاهش داد، لذت به آغوش کشیدن دوستان و آشنایانمان را از ما سلب کرد و در کل هرآنچه که از دست یک ویروس برمی آید را بر سر انسان های این کره آبی و […]

آخرین ضربه رو محکم تر نزن!

آخرین ضربه رو محکم تر نزن!

کرونا، خیلی از مراودات ما را تحت شعاع قرار داد، خانه نشینمان کرد، درآمدمان را کاهش داد، لذت به آغوش کشیدن دوستان و آشنایانمان را از ما سلب کرد و در کل هرآنچه که از دست یک ویروس برمی آید را بر سر انسان های این کره آبی و خاکی آورد.

کار ویروس همین است، مهمان ناخوانده ای است که به نسبت قدرتی که در طول دوران حیاتش به او داده شده و ضعفی که بدن ما از خود نشان می دهد، میزان مخرب بودنش تغییر می کند.

اما ویروس همیشه با بدن انسان سر و کار ندارد. گاه وارد ذهن او می شود، وارد زندگی و مناسبات و مراودات انسان می شود و عین این سالهای اخیر دست به تخریب فرهنگ می زند.

“فرهنگ” غنی ترین عنصر اخلاقی و انسانی در جوامع بشری است و اگر دچار بیماری شود بسیار سخت است که بتوان آنرا در مسیر بهبودی قرار داد.

متاسفانه سالهاست که فرهنگ در جامعه ما، همچون چادری که زیر درخت توت آفت زده ای گرفته شده، پر شده از توت های خشک و گندیده ای که ما با چشم های بسته آنها را می بلعیم.

در فرهنگ پیشین ما خیلی از مسائل همچون ماهیِ سرخی در حوض کاشی با گلدان های شمعدانی، چشم ها را مسحور خود می کرد.

مسائلی همچون احترام به بزرگتر، احترام به استاد و هرآنچه که می توانستیم با آن به خود ببالیم که روزگاری دست پرورده بزرگی بوده ایم که جدا از تمامی موهبت هایش به ما بهتر زندگی کردن را آموخته است.

اما مدتهاست ما شاگردها که وجود و ماهیتمان را از درخت کهنی به نام “استاد” گرفته ایم، همچون تبر به جان ریشه ی اصلیمان افتاده ایم. تبرهایی که امروز سرخوش و سرمست از تملق و تشویق های هیجانی اطراف، جرات می کنیم و ضربات سهمگین تری به اصل خود وارد می آوریم.

فراموش کرده ایم که درخت کهن آنچنان در زمین ریشه دوانده است که هرچه ما شاخ و برگش را قطع کنیم باز هم سبز می شود، جوانه می زند و قطع یقین همه ی شاخه هایش تبر نخواهند شد.

همچون پیش از این، بازهم شاخه هایی رشد خواهند کرد که به دور تنه ی این درخت کهن بپیچند، تناورترش کنند و سالها بعد هم ریشه شوند با آنچه حیات خود را از او دارند.

فراموش نکنیم که تبرها فقط آنچه بر زمین هویداست را می بینند و زمین همچون مادر، چنان ریشه های این درخت کهن را در آغوش خود گرفته است که هیچ تبری را یارای آسیب رساندن به آن نیست.

تقدیم به “استاد یداله ولی زاده”

مصطفی مُکاری

 

به اشتراک بگذارید
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.