آیا ابراز شادی به معنای فراموش کردن فاجعه است؟
آیا ابراز شادی به معنای فراموش کردن فاجعه است؟
به گزارش مشهدنیوز، مصطفی مهرآیین در یادداشتی تلگرامی و با استناد به روایت اسلاووی ژیژک درباره وضعیت های دردناکی مانند آشوویتس خواستار پرهیز از فرستادن تبریکهای بیمعنای عید در روزگار حاکمیت فاجعه شده است. مهرآیین با انذار ما نسبت به القای حس حماقت از طریق انتقال احساس شادی، خواستار زل زدن به سیاهی، روبرو شدن با زخمها و جستوجوی راهی در خودمان برای پایان فاجعه شده است. درباره این یادداشت نکات زیر قابل ذکر است:
جامعه ایران نوعی گسست در همه عرصه ها را تجربه میکند؛ از انقطاع تاریخی با گذشته خود گرفته تا شکاف نسلی با آیندگان، از بی اعتمادی فزاینده در میان شهروندان تا شکاف رو به تزاید میان جامعه با حکومت، از عدم اجماع نخبگان بر سر اولویت ها تا احساس بیگانگی بخش عظیمی از شهروندان با نظام سیاسی، فقط بخشی از بحرانهای فراگیر قابل ذکر است. بنابراین دردها پیداست و بحرانها صرفا با ارجاع به درونمان قابل درمان نیست!
ایران امروز به گواه آمارها شاهد احساس افسردگی قابل توجهی در میان شهروندان میباشد. شادی به امری کمیاب تبدیل شده و آسیب پذیری اقتصاد در برابر تکانه های بین المللی خاطر ایرانیان را به شدت آشفته است. چهره خشن فقر در هر جا عیان است و فقدان چشماندازی برای گذار از این وضعیت فاجعهگون میزان تابآوری شهروندان را به شدت کاهش داده است.
ایرانیان دیرگاهی است که به معنای واقعی عید ندارند و تبریک های نوروز بیشتر شمایل مناسکی به خود گرفتهاند. ایامی که از اندک بهانههای تجدید دیدارها و خاطرات محسوب می شود. برای جامعه ای که تنگناهای معیشتی ارتباطات خانوادگی را به نحو بیسابقهای فروکاسته است نوروز فرصتی ارزشمند برای افزودن بر سبد ارتباط و اعتماد میان شهروندان میباشد.
اقتدار گرایان از امید، شادی و زندگی می هراسند. آنها بیشتر شهروندان را افسرده و در انزوا میپسندند تا امیدوار و در میدان. از همین رو به نحوی سیستماتیک مسیر تغییرات را مسدود و مشارکت جویی و امید آفرینی را برای جامعه بیمعنا ساخته اند. اینان اگر چه در روایت بر اهمیت امید تاکید میکنند ولی در واقعیت ناامیدی را محقق میسازند.
یادآوری فاجعه اگر چه پادزهر فراموشی آن محسوب میشود ولی اگر دچار تکرار شود فاجعه را به عادت تبدیل، و نوعی اشباع شدگی در اذهان مخاطبان ایجاد میکند. از این پس دیگر یادآوری فاجعه به ابتذال کشیده شده و از ظرفیت رهایی بخشی خود تهی میشود. تکین بودن فاجعه باید حفظ شود تا بتواند اذهان را به تامل نسبت به آن در ایام مختلف زندگی وادارد.
درمان دردهای ایران امروز نه با ارجاع آنها به درون بلکه با طرح شجاعانه مسائل، گفتوگو، مسئولیت پذیری و در یک کلام کنشگری فعالانه قابل حل است. جامعه مدنی ضعیف کنونی تنها با حرکت به سوی تشکل یافتگی و سازمان بخشی به کنشهای پراکنده می تواند به سوی ایجاد معادله؛ جامعه قوی/ حکومت قوی پیش رود. روشن است که در این میان توجه به اندک بهانه های افزایش ارتباط و اعتماد میان ایرانیان میتواند ارزشمند باشد.
اسلاووی ژیژک , اقتدار گرایان , جامعه ایران
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.